Saturday, September 1, 2012

به سراغ من اگر می آیید



پشت هیچستانم 
پشت هیچستان جایی است 
پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصدهایی است 
که خبر می آرند از گل واشده دورترین بوته خاک 
روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح 
به سرتپه معراج شقایق رفتند 
پشت هیچستان چتر خواهش باز است 
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود 
زنگ باران به صدا می اید 
آدم اینجا تنهاست 
و در این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاری است 
به سراغ من اگرمی ایید 
نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد 
چینی نازک تنهایی من

No comments:

Post a Comment